الیـــنای ِ 9 روزه ی من ...
سلامــ دخترِ قشنگمـــ ..... عاشختمــــــ عزیزمممم
الان کهـ برات مینویسمـ شما جوجهـ کوشولوی نازمــ در حالِچُرتــــ زدنی
منم روبه روت نشستمـُـ چشم ازت برنمیدارم ...
جمعه روز ولادتـــ حضرتـــ زینب (س) مورخ ١٣٩٢/١٢/١٦ ساعت 12:50 شما خوشکل کوشولو
به دنیا اومدیُ همه رو خوشحال کردی ...
الهــــــــــی مادرتــــ فداتــــ شهـ جوجـــه ی من .....
انقد ِ نازُ ریزه میزه ای که به دلِ همه میشینی،اگهـ بدونی پرستارایِ بخش چه کار میکردن واستــ ...
نمیدونی چقد منو بابایی دوستــ داریمـــ ... بابایی اسمتـــُ گذاشتـــ
الــــینا بهـ معنی نعمتـــ و نیکویی برای ما
امروز دخملکِ من شده ٩ روزه ...
الینا جونمــ امروز صبح نافِ کوشولوت افتاد و یه نفس راحتی کشیدی ...
از اولین روز به دنیا اومدنـتـــ تا امروز مامان جونی (مامان مامانیت)پیشمون بودُ
کلی مراقبمون بود ... امشب مامان جونی از پیشمون میره ..
خیلی ناراحتمـــ ... چون اولا به بودنش کنارمون عادتــ کردیم
دوما من از پس کارایِ شما فینگیل خانوم برنمیامممم آخهـ ناواردممم
این ١٠ روز خیلی واسمون زحمت کشید خدا نگهدارش باشهـ ...
از بابایی براتـــ بگمـــ ....
وقتی میاد خونهـ میشینهـ بالا سرتـــ نیگاتــ میکنه ُ هی قربووون صدقت میره
جوجــهـ کوشولو الهی من فدای شما دوتا بشمــ ... خیلی دوستون دارم ..عاشقتونمـ ..
بووووس بوووس فراووووووووون واسهــ هردوتاتوووووووون ....